دلواپسی
پا گذاشتم توی عشقی که مثِ درده تو سینم شده یه راه مه آلود که تهش رو نمی بینم تو دلت جایی ندارم این برام شده یه باور تو واسم یه عشقی اما من برات مثل یه خواهر می دونم…
پا گذاشتم توی عشقی که مثِ درده تو سینم شده یه راه مه آلود که تهش رو نمی بینم تو دلت جایی ندارم این برام شده یه باور تو واسم یه عشقی اما من برات مثل یه خواهر می دونم…
چه عید و سال نویی ؟ وقتی بازم نباشی موندم تو پاییزی که رفتی ازم جدا شی چه سبزه و سکه ای؟ چه سفره ی هفت سینی؟ وقتی که با لباس نوم هرگز منو نمی بینی نمی خوام این سالی…
این منصفانه نیست از زندگیت برم تو باشی تا ابد توو قلب و خاطرم از وقتی که رفتی دنیام تاریکه با هر قدم دوریت مرگم چه نزدیکه تو نیستی آغوشم عطر تو رو میده فهمیده دیوونم هرکی منو دیده منی…
خیلی دوست دارم بدونم بعد من چطوره حالت زندگیت آرومه بی من؟ حالا که نیستم تو فالت بعد من کسی اومد که همه ی دنیاش تو باشی؟ تموم ترسش از این شه که یه روز ازش جدا شی؟ خیلی دوست…
دلم میخواد برم جایی کسی نپرسه کی هستی؟ نپرسن تو چرا رفتی؟ چرا حالا پیشم نیستی؟ یه خونه ای که دیواراش هی عکساتو نخوان از من یه جوری باید آغوشت بِره از خاطرِ این تن با داغ هق…
وقتی که تو درد می کشی دنیا برام تیره میشه تموم غم های زمین به قلب من چیره میشه وقتی که تو درد می کشی دنیا رو می ریزم به هم می خوام که هرجوری شده از دردات کم کنم…
یه اتاق بهم ریخته با یه ساعت که خوابیده داره تصویر یک مُرده که زندست رو نشون میده یه آهنگ که رو تکراره ولی یادم نمی مونه یه وقتایی می ترسم از حتی سایه م تو این خونه …
وقتی که دل تنگت میشم دستم بهت نمیرسه ترانه میگم واسه تو شاید به گوشِت برسه دلتنگیام جا نمیشن دیگه توی ترانه هام این دل دیوونه دیگه راه نمیاد بی تو باهام هرجا که میرم با منی جات اما پیشم…
تولدت مبارک گل همیشه نازم قسمت من همین بود آسون تو رو ببازم قسمت نبود بمونیم کنار هم تا ابد تو خوب قصه موندی من شدم آدم بد دوباره مثل هرسال جات خالیه کنارم روز تولدت روُ من با کی…
بغض نکن بانوی من بغض تو پیرم می کنه دیدن اشکای تو از زندگی سیرم می کنه غصه نخور اگه کسی دل قشنگت رو شکست حتی پای دردودلات واسه یه بارم ننشست نگاه کن به آینه چقد غریبی با خودت…