قسمت ۶
رفتم کنار پنجره و داشتم بیرون رو تماشا میکردم که صدای گوشیم در اومد، ترانه بود، لبمو گاز گرفتم و گفتم: اوخ اوخ الآن قورتم میده، این قدر که این چند وقت زنگ زده و جواب ندادم، خندیدم و زبون…
رفتم کنار پنجره و داشتم بیرون رو تماشا میکردم که صدای گوشیم در اومد، ترانه بود، لبمو گاز گرفتم و گفتم: اوخ اوخ الآن قورتم میده، این قدر که این چند وقت زنگ زده و جواب ندادم، خندیدم و زبون…
وقتی که دل تنگت میشم دستم بهت نمیرسه ترانه میگم واسه تو شاید به گوشِت برسه دلتنگیام جا نمیشن دیگه توی ترانه هام این دل دیوونه دیگه راه نمیاد بی تو باهام هرجا که میرم با منی جات اما پیشم…
تولدت مبارک گل همیشه نازم قسمت من همین بود آسون تو رو ببازم قسمت نبود بمونیم کنار هم تا ابد تو خوب قصه موندی من شدم آدم بد دوباره مثل هرسال جات خالیه کنارم روز تولدت روُ من با کی…
بغض نکن بانوی من بغض تو پیرم می کنه دیدن اشکای تو از زندگی سیرم می کنه غصه نخور اگه کسی دل قشنگت رو شکست حتی پای دردودلات واسه یه بارم ننشست نگاه کن به آینه چقد غریبی با خودت…
” باز باران ، با ترانه ” باز می گیرد دلم بی تو بهانه ” با گهرهای فراوان ” اشکهایم دانه دانه از دو چشمم می شود امشب روانه ” یادم آرد روز باران ” دستمان در دست هم بود…
از تو ممنونم… واسه قلبی که پس دادی واسه عشقی که جای اون هوس دادی واسه این حس مردن توی هر لحظه م واسه اینکه دیگه دیوونه ی محضم از تو ممنونم … واسه ویرونی دنیام واسه داغی که موند…
داشتم همچنان حرف میزدم که دیدم در اتاقمو میزنن، بلند گفتم: بفرمائید مهزاد بود، در رو یه کم باز کرد، فقط سرشو داخل آورد و با نگرانی خاصی گفت: آبجی میشه بیام تو؟ از حالتش خندم گرفت و گفتم: آره،…
– سلام بابا بابا: سلام باباجون، چی شد؟ شرکت چه طور بود؟ محیطش؟ رئیسش؟ کارمندا؟ – بابــــــا، امون بدین میگم. یکی یکی، کل اتفاقاتی رو که برام افتاده بود براشون تعریف کردم و تهشم با گفتن “این جوریا” که تکه…
تا قطع کردم نفسمو با یه پوووووف بلند بیرون دادم و گفتم: آخیش، تموم شد. سریع رفتم که به بابا و مامان نتیجه رو بگم، بابا آماده شده بود و این ور اُپن آشپزخونه داشت سفارشای خرید رو از…