قسمت ۳
وقتی داشت میرفت صدای نیم بوتای پاشنه دار قهوه ایش بازم توجهمو جلب کرد، چند دقیقهای که نشستم دیدم چندتا دختر دیگه هم که اونجا کار میکردن تقریباً همین جوری لباس پوشیده بودن، به قول عزیز شیتان پیتان کرده بودن،...
بیش تر بخوانید