محمد نوری، مدیر عامل دفتر فرهنگ معلولین
۷ تیر ماه ۱۳۹۷
کتابی با عنوان عشق آهنی نوشته مهناز صوفی (انتشارات توانمندان، ۱۳۹۷، ۵۶۰ ص) منتشر شده و اولین نشست به منظور رونمایی آن در چهارشنبه ۳۰ خردادماه ۹۷ در اصفهان برگزار گردید. نیز دومین نشست آن هم برگزار گردید و قرار است در تهران و چند شهر دیگر هم مراسمی در تکریم نویسنده و رونمایی انجام شود. نیز رسانهها شرکت میکنند، این رمان را معرفی کرده و چند گزارش و مقاله درباره آن منتشر کردهاند.
با اینکه در جلسههای معرفی کتاب، یا رونمایی کتاب، معمولاً شرکت کنندگان انگشت شمار ولی جمعیت شرکت کننده در مراسم این کتاب قابل توجه است. همه اینها مرا واداشت به این رمان، نویسنده و نشستهای رونمایی نگاهی مجدد داشته و درسها و تجربههایی که از این کتاب میآموزیم را تجزیه و تحلیل کنم. نیز گزارشی از نشستهای رونمایی این اثر هم میآورم.
نگاهی به رمان و نویسنده
مهناز صوفی سویری متولد بهار ۱۳۶۷ در گیلان است. سهل انگاری و کم کاری کادر پزشکی در زمان تولدش موجب اختلالات حرکتی در دست و پا شد و موجب شد یکی از افراد دارای معلولیت شود.
امّا او هیچگاه از معرفی خود به عنوان یک معلول هراسی و ابایی نداشته و با کمال شجاعت خود را دارای این مشکل جسمی میداند؛ اما روح بزرگ و منش شخصیت و اخلاقیات عالی او گویای این است که انسانیتی مثل دیگران دارد و سزاوار تبعیض نیست.
او با سختکوشی و تلاش، مدارج تحصیلی را پشت سر گذاشت و در مقطع کارشناسی ارشد در رشته فناوری ارتباطات (IT) گرایش تجارت الکترونیک از دانشگاه قم مدرک گرفت. همچنین در خانه هارمونیکا در اصفهان هم موسیقی و نوازندگی هارمونیکا را فراگرفت. غیر از تحصیلات، فعالیتهای اجتماعی هم داشته؛ از رسیدگی به افراد دارای معلولیت تا راهاندازی کسب و کار برای ایجاد اشتغال معلولان کوشا بوده است.
در مورد نوشتن این کتاب در مقدمه چنین مطرح کرده است: در زمستان ۱۳۹۳ جرقه نوشتن این کتاب در ذهنم زده شد. در آن زمان قانون مدنی در ایران تصویب شده بود که به ضرر معلولین بود و برای نقد این قانون تصمیم میگیرد به آسیبشناسی این قانون از طریق نوشتن رمان بپردازد؛ اما از ابتدای سال ۹۵ شروع به نوشتن مینماید. دو سال نوشتن و اصلاحات و بازنویسی او طول میکشد و بالاخره فروردین ۹۷ برای چاپ به انتشارات توانمندان میسپارد. کار چاپ و نشر و گرفتن مجوز و فیپا حدود دو ماه طول کشید و در ۳۰ خردادماه ۹۷ اولین نشست رونمایی این کتاب در اصفهان در حیاط جامعه معلولین اصفهان برگزار گردید.
ویژگیها
گاه شنیده و دیده شده که کتاب مثل انسان خوش شانس و بد شانس دارد؛ بعضی آثار مقبولیت پیدا میکند و برای نویسنده آن خوشبختی، پشتیبان و گاه ثروت و مکنت میآورد؛ برخی آثار هم نه تنها سودی برای نویسنده ندارد بلکه مخارج بسیار روی دست نویسنده میگذارد. به نظر میرسد عشق آهنین از کتابهای خوش شانس است. این نکته را میتوان از نشست رونمایی آن فهمید. معمولاً در جلسات نقد و رونمایی، عده انگشت شمار شرکت میکنند مگر تمهیدات خاص اجرا شود؛ مثلاً یک شخصیت پر طرفدار بیاید؛ شام و نهار داده شود یا جوایز نفیس اهدا گردد؛ اما جلسه رونمایی این کتاب با اینکه فاقد این تمهیدات بود ولی تعداد قابل توجه آمده بودند. علت آن را میتوان در ویژگیهای ذاتی این رمان جست. بیش از بیست ویژگی برای این اثر پیدا کردهام. برخی از این ویژگیها مربوط به متن رمان و برخی مربوط به نویسنده و بعضی مربوط به حواشی آن یا مربوط به ناشر است.
۱ـ این رمان با جسارت تمام به حوادث جزئی و ریز پرداخته و همین نکته موجب جذابیت آن گردیده است. خاصیت ذاتی رمان اینگونه است که هرچه به جزئیات بپردازد. و به موضوع شاخه و برگ بیفزاید، جذابتر و مقبولتر میشود. و هر مقدار کلی گویی کند و رخدادها را در لفافه و با کلی گویی توصیف کند، مقبولیت آن کمتر خواهد شد.
در واقع نویسنده باید مثل عقابی باشد که از بالا تمام حوادث را زیر نظر داشته و کوچکترین چیزها مثل یک موش کوچک را از صدها متر بالاتر میبیند و در فرصت مقتضی به شکار آن میپردازد. رمان نویس باید شکارچی خوبی باشد و فرصت مناسب را تشخیص دهد و کوچکترینها را در راستای اهدافش شکار کند.
نویسندگان برای فرار از برچسب و تهمت معمولاً کلی گویی میکنند، نویسندهای که به جزئیات میپردازد، شهامت و شجاعت دارد و از بازگویی و گزارش مسائل زندگیاش نمیهراسد.
۲ـ ویژگی دیگر این رمان واقعگرایی آن است. رمان ذاتاً باید تخیل آمیز و تخیلی باشد. رمان نویس موفق کسی است که از قدرت خیال و از قوه مخیلهاش استفاده میکند. رماننویس در این جهت، مثل شاعر است. هر مقدار تشبیهات، اشعارات و کنایات بیشتر به کار ببرد شعرش زیباتر و جذابتر میشود. رمان نویس هم لازم است از تخیلات خود بهره ببرد. اما خانم صوفی توانسته رخدادهای واقعی و حقیقی را گزارش نماید اما به گونهای حقایق را پردازش کند که گویا غیر واقعی و خیالی است. در واقع او از صنعت تجمیع واقعیت و تخیل استفاده کرده و واقعیتها را با قالب ظاهراً تخیلی بیان نموده است.
۳ـ بسیاری از شخصیتها و حوادث این رمان واقعی است و ما به ازای خارجی دارد. بسیاری از اسمها، همان افرادیاند که وجود خارجی دارند. نویسندگان برای رهایی از مشکلات معمولاً اسامی را به صورت مستعار میآورند، ولی نویسنده این رمان، نام همکلاسان، هم درسیها، دوستان و آشنایش را عیناً و بدون تغییر آورده است.
البته همه این افراد هم به شخصیت نویسنده اعتماد داشته و اعتراضی به آوردن نامشان ننمودهاند.
۴ـ سیر تاریخی و جریان داشتن از ویژگیهای دیگر این رمان است. نویسنده از جایی شروع میکند و به ترتیب زمانی و تاریخی حوادث را نقل میکند تا به آخر میرسد. دقیقاً مثل یک فیلم، نظم دارد. نظم داشتن در فهم رمان و به ذهن نشستن محتوای قصه کمک میکند. یعنی حوادث درهم و آشفته نیست؛ بلکه نظام منطقی دارد.
۵ـ در رمانهای پلیسی حداکثر جنایت و اقدامات پلیس نشان داده میشود، رمانهای سکسی، به مقولات تحریک کننده میپردازند، اما این رمان جزء رمانهای اخلاقی باید دستهبندی شوند که شخصیتها به صورت محترم و متخلق به اخلاقیات و مؤدباند. هیچ موردی نمیبینیم که به فحاشی یا ظلم یا کشتار و امثال اینها پرداخته باشند.
خود نویسنده در خانوادهای اخلاق محور بزرگ و تربیت شده و در رمانش هم ضوابط اخلاقی مراعات شده است.
۶ـ نویسنده به یافتهها و نوشته خود باور قلبی دارد و نوشتههای او صوری نیست بلکه سخنانی است که از قلب یک انسان تجربه دیده و دردمند برخاسته و تراوش نموده است و لاجرم بر قلوب هم مینشیند.
۷ـ نویسنده از آغاز رمان، با شجاعت پایگاه اجتماعی و جایگاه طبقاتی خود را معرفی کرده و بدون ترس و دلهره خود را معلول و دارای معلولیت میداند. بعضی از معلولین را دیدهایم که وقتی به جایگاه و پستی میرسند، حتی نمیپذیرند که به آنها معلول گفته شود.
معلولیت یک ویژگی جسمی است و ذاتاً نه خوب و نه بد است و بستگی دارد چگونه به آن نگاه کنیم، مثل بیماری سرماخوردگی و مثل هر نوع بیماری دیگر است. ربطی هم به شخصیت و انسانیت فرد ندارد. اما کسانی که معلولیت را مذموم و بد میپندارند یا معلولینی که از معرفی خود به عنوان معلول میهراسند، تلقی و درک صحیحی از معلول و معلولیت ندارند. به علاوه اینان خود را در ورطه تخیلات انداخته و از واقعیتها فرار میکنند. کسی که نابینا است، واقعیت این است که حس بینایی ندارد، و نباید خیال کند نابینا نیست.
خانم صوفی با کمال شجاعت خود را عضوی از جامعه هدف دانسته و این مسئله را عیب و عار نمیداند و از این جهت رمانش بسیار درسآموز است.
۸ـ این رمان با انگیزه نقد برخی رویهها و افکار ضد معلولیتی آغاز شده و در متن، در جاهای بسیار اشتباهات عدهای که آراء غلط دارند را تذکر میدهد. از این جهت رمانی فرهنگساز است.
مؤلف میگوید، زمستان ۱۳۹۳ قانون مصوب را خواستم نقد کنم ولی به نظرش میرسد از طریق رمان نقد کند و با رمان به مسئولین نشان دهد، کجای این قانون اشتباه است. یا وقتی برای امتحان رانندگی میرود و افسر به طعنه به او میگوید گواهینامه به درد تو نمیخورد و چرا برای گواهینامه اقدام کردهای؟! صوفی میخواهد از طریق این رمان این گونه نگرشهای اجتماعی را نقد کند.
۹ـ نویسنده با خانوادههای معلولین، با مدیران و با عموم مردم از موضع نماینده معلولین سخن میگوید. در واقع این رمان جامعه هدف را نمایندگی میکند و مؤلف سخنگوی عموم در این رمان است. از اینرو به خوبی توانسته مشکلات جامعه هدف را نقادی کند، نوع برخورد جامعه با معلولین را کاوش نماید.
۱۰ـ ویژگی دیگر این رمان، بهره گرفتن از خرد جمعی است؛ زیرا نویسنده ابتدا قسمتهای زیادی از آن را در فضای مجازی منتشر کرده و پس از دریافت نظرات نخبگان و به ویژه معلولان اقدام و به چاپ و نشر آن نموده است. در واقع نخست آراء جمع را دریافت و بر پایه آن اشکالات رمانش را بر طرف و اصلاح نموده است.
۱۱ـ رمان نویسی و اساساً نویسندگی و کارهای علمی یا هنری به سرعت به نتیجه نمیرسد و نیاز به حوصله دارد.
خانم صوفی چند سال درگیر این رمان بوده است و با حوصله و صبر فراوان سطر سطر آن را نوشته است. رمان از یک نظر مثل قالی بافی است؛ بافنده با گرههای کوچک، آن هم هر کدام به رنگی، فرش زیبا با نقشهای زیبا ارائه میکند. هر مقدار حوصله و صبر نویسنده بیشتر باشد، کارش دقیقتر خواهد شد.
بعضی فکر میکنند ظرف چند روز نویسنده میشوند و دهها کتاب چاپ میکنند. در حالی که چنین نیست و قبل از نوشتن مطالعات بسیار نیاز هست. به هنگام نوشتن هم به حوصله و درایت نیاز است.
اما به رغم این سختیها اینگونه مشاغل بهترین روش اشتغال برای معلولین است.
۱۲ـ یکی از ویژگیهای مهم رمان عشق آهنین این است که جامعه هدف و نخبگان دارای معلولیت به حمایت مادی و معنوی از رمان و نویسنده پرداختند. در مجالس رونمایی شرکت کردند و مجالس شلوغ و با ابهت پدید آوردند؛ کتاب را خریدند، گاه دیده میشد یک نفر که معلولیت دارد و درآمد چندان هم ندارد چند نسخه خریده است؛ حتی گاه با مصاحبه و گزارشهای خود حمایت کردند.
اگر از هر کتابی که یک نفر معلول مینویسد، سیصد نسخه توسط خود معلولین خرید شود، حداقل هزینههای ضروری آن تأمین میگردد. خرید یک کتاب به قیمت ده تا سی هزار تومان هم در زندگی کسی مشکل ایجاد نمیکند. ولی همین خریدها موجب رونق نویسندگی در جامعه هدف خواهد شد.
۱۳ـ خانواده خانم صوفی با تمام توان از او و نوشتهاش حمایت کردند و در همه امور به او کمک نمودند. این تجربه خوبی است و لازم است خانوادهها از فرزندان دارای معلولیت خود در امور اساسی و زیربنایی حمایت کنند تا به خودکفایی و استقلال برسند.
۱۴ـ از جمله ویژگیهای این رمان همکاری و همدلی بین ناشر و مؤلف بوده است. چون مؤلف با درایت ناشری انتخاب کرد که ویژه معلولین است و خطمشی تجاری ندارد.
همین همکاریها موجب شد این کتاب به سرعت به نتیجه برسد و منتشر گردد. پس از انتشار هم ناشر، تمام قد در مجالس رونمایی فعال بوده است. این تجربه بزرگی است که معلولین کارهای خود را دست هر کس ندهند. اما ناشری که از جنس خودشان است اگر درآمدی هم داشته باشد صرف امور خودشان میکند.
۱۵ـ نخستین جلسه رونمایی در اصفهان برگزار شد؛ محل برگزاری حیاط جامعه معلولین اصفهان بود. درباره این جلسه و حوادثی که اتفاق افتاد یک کتاب میتوان نوشت. یک طرف آن مدیریت جامعه معلولین اصفهان یعنی خانم معتمدی، آقای منصوری و دیگر مدیران این جامعه بودند که با عشق تلاش کردند و مجلس فاخری آراستند، کیک ویژه تولد و امکانات پذیرایی فراهم نمودند.
طرف دیگر حضور شخصیتهای متنوع و مردم در کنار هم بود. آقای شفیعی به عنوان استاد دانشگاه سخنرانی کرد. حضور خانواده خانم صوفی بر وزانت جلسه افزود. خلاصه جلسه پر محتوا و شلوغی بود.
۱۶ـ رمان عشق آهنین و جلسه بزرگداشت و رونمایی، پروژه جدید و اقدام ابتکاری نو بود. به همین دلیل جامعه هدف هم استقبال کردند و با حضور خود به فخامت و وزانت جلسه افزودند. این نکته گویای این است که جامعه هدف هنوز زنده و پویا است و هر جا اقدام نو و جدیدی باشد حاضر میشوند و حمایت میکنند. اما از سوژههای تکراری و کهنه که ثمر و نتیجهای هم در زندگی آنها ندارد خسته شدهاند.
۱۷ـ تجربه دیگری که از این رمان آموختیم این بود که همه از خود معلولان، تشکلها آمادگی دارند که سوژههای سودمند و جدید را گسترش دهند و تبدیل به جریان فراگیر نمایند.
خانم صوفی میتواند شروع کند تجارب خود را به صورت جلسه یا کلاس و آموزش انتقال دهد و جریان رمان نویسی در معلولین تحکیم و گسترش یابد.
۱۸ـ رونمایی این رمان نشان داد بدون حضور مدیران دولتی، حتی بدون حضور بهزیستی میتوان کارهای بزرگی را به سامان رساند. نیز به ما فهماند که جامعه هدف و نخبگان دارای معلولیت با اتکا بر خلاقیتها و تواناییهای خود میتوانند بهترین محصولات و بهترین خروجیها را داشته باشند.
۱۹ـ تا الآن گفته میشوند معلولان باید استقلال و خود اتکایی را تجربه کنند اما این رمان یاد داد که غیر از خودکفایی فردی لازم است، استقلال و خوداتکایی جمعی هم جدی گرفته شود.
در سالهای گذشته، جلسهای که میخواستیم برگزار کنیم، حتماً باید مجری پیدا میکردیم و گاه با هزینه و قیمت بالا مجری مشغول به کار میشد؛ سخنرانی از مسئولین پیدا میکردیم و با اصرار و ناز خریدن بسیار دعوت میکردیم؛ خبرنگاران رسانهها را با چه زحمتی میآوردیم، اما جلسه رونمایی عشق آهنین نشان داد: سخنران یک استاد دانشگاه یک مدیر در سطح عالی و نیز دارای معلولیت به راحتی و بدون ناز سخنرانی میکند و حرفهایش آنقدر به دل حضار نشست که همه او را تحسین کردند؛ خبرنگار مراسم آقای اصغر فخاری خودش ویلچری و با عشق تمام مراسم را اطلاعرسانی کرد و پوشش داد، مجری هم از خود فعالین امور معلولین بود. خلاصه در سراسر مراسم، خودکفایی، استقلال و خود اتکایی موج میزد.
متأسفانه مدیران تشکلهای معلولین کمتر در مراسم این چنینی شرکت میکنند. در اصفهان حداقل بیست تشکل مردمی فعال هست اگر مدیران این تشکلها در چنین مراسمی شرکت کنند بر وزانت آن خواهند افزود و همبستگی و اراده جمعی جامعه هدف را نشان میدهد.
۲۰ـ غیبت مدیران اصلیترین نهاد موظف برای معلولین یعنی بهزیستی و دیگر مدیران دولتی در جلسه رونمایی مشهود بود، نه از این نظر که به آنها احتیاج هست یا آنان ایدهها و سخنان مهم مطرح میکنند و حضورشان ضروری است؛ بلکه از این نظر که اهمیتی به مهمترین امور معلولین نمیدهند. با اینکه باید خودشان پیش قدم شده و در امور مختلف مساعدت داشته باشند.
نیز مدیران دولتی مثل استاندار، شهردار، فرماندار و غیر باید بدانند که در کشورهای پیشرفته جهان، معلولین را سرمایه ملی میدانند و بخشی از تولید ناخالص ملی و پیشرفت خود را مدیون فعالیتهای آنان دانسته؛ لذا به امور آنان اهتمام ویژه دارند.
پیامبر اسلام حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم هم به این نکته توجه داده است و در روایتی میفرماید کسانی که به امور معلولین اهتمام مینمایند، غرق رحمتهای خداوند میشوند (کتاب ثواب الاعمال، ص۳۳۷). به زبان امروزی بهرهبرداری از استعدادها و خلاقیتهای معلولین موجب توسعه ملی و افزایش درآمد ملی خواهد شد.
۲۱ـ یکی از ویژگیهای متن این رمان بهرهگیری از رویهها و آرایههای هنری مثل شعر است. مؤلف از شعر و شاعری هم بهرهای دارد و به مناسبت گاه اشعاری آورده است. اینها مثل نمک، متن را زیبا و خوشمزه ساخته است.
همچنین در مراسم از موسیقی بهره گرفته شد و خستگی حضار با اجرای موسیقی برطرف گردید.
۲۲ـ ویژگی دیگر آن، عرفیت و تأکید بر باورها و عقاید جامعه است. رمانهای که با عرفیات و باورها و سنتهای اجتماعی در ستیز هستند و جامعه را کلاً کنار میگذارند، موفق نمیشوند. اما مؤلف این رمان مثلاً بر نماز خواندن به عنوان یکی از عوامل توان افزایی و روحیه دهی به معلولان تأکید نموده و تلاش میکند کسی که مخالف نماز است را متقاعد کند که نماز سودمند است (ص۳۷۳). البته همه اینها را با زبان رمان آورده است.
۲۳ـ مؤلف از اعتماد به نفس برخوردار است. شخصیت بحران زده، مُلَون و مذبذب ندارد بلکه دارای معتقدات و باورهای مستحکم میباشد. این نکته در رمان خودش را نشان میدهد. معلولین ایران بیش از هر زمان در شرایط امروز، نیاز به آرامش، اطمینان و اعتماد به نفس دارند. مشکلات کنونی اقتصادی و اجتماعی موجب فشارهای روحی و روانی بر آنان شده و در نتیجه از کارآیی و کارآمدی آنان کاسته است. این رمان از این نظر میتواند درمان خوبی باشد.
۲۴ـ شخصیت مؤلف به گونهای است که به دلیل تربیت درست، دنبال سودجویی و کسب درآمد از طریق نویسندگی و رمان نویسی نیست. بلکه هدفش خدمت به جامعه هدف است. کسانی که بخواهند در زمان اندک و با یک اثر به ثروت کلان برسند، موفق نخواهند شد. اما نویسندگانی که تلاش کرده و نتایج اقتصادی و سود مالی برای آنها مهّم نبوده، موفق شدهاند.
۲۵ـ ویژگی دیگر این رمان، اهداف مشترک مؤلف و ناشر در فرهنگسازی و در اولویت خدمات فرهنگی است. برگزیدن ناشری است که در راستای اهداف مؤلف است. چه بسیار کتابهای خوبی که به دلیل تعارض مؤلف و ناشر، به بن بست رسیده است. مؤلف سراغ ناشران بازاری و تاجر مسلک نرفت بلکه ناشری برگزید که ویژه معلولین و درصدد فرهنگسازی در راستای اهداف فرهنگی جامعه هدف است. این موضوع هماهنگیهای بسیار در رخدادهای مختلف موجب شد.
۲۶ـ به عنوان ویژگی آخر، مردم گرایی اهمیت خاص دارد. نویسندگانی که همواره در کنار مردم و با مردم هستند، در کارشان موفق خواهند شد. اما نویسندهای که با نوشتن یک اثر خودش را گم میکند و از مردم فاصله میگیرد اینان عملاً شکست خوردهاند. خانم صوفی و این رمان تاکنون در کنار معلولین بوده و تلاش کرده در غم و شادی آنان شریک باشد.
مجموعه این ویژگیها این رمان را به عنوان کتاب جذاب و مورد علاقه ساخته و تاکنون استقبال خوبی از آن شده است. امید است این استقبالها ادامه یابد و از هر نظر رکورد شکنی کند.
جشن تولد کتاب یا جشن تولد نویسنده
تولد نویسنده رمان با رونمایی رمان همزمان شده و دو جشن با هم در ۳۰ خرداد اجرایی شد. برای جشن تولد کیک بزرگی سفارش داده و عکس روی جلد کتاب را روی کیک ترسیم کرده بودند. در واقع این کیک هم نشانگر تولد یک انسان و هم گویای نشر یک کتاب بود. این ابتکار زیبایی بود که برای اولین بار میدیدم.
همشاگردیهای مؤلف دسته گلهای بسیار زیبا برایش آورده بودند حدود ۱۵ دسته گل را من شمردم. البته بهتر بود مراسم متفاوت از دیگران اجرا میشد، مثلاً به جای دسته گل، شعر میسرودند یا قطعهای ادبی دکلمه میکردند یا به جای گل یک بار مصرف، یک نسخه از کتاب خریداری میشد و به کتابخانهای اهدا میگردید.
سخنرانیها
این مراسم سخنران رسمی نداشت در واقع مراسم خودجوش بود. اما خانم معتمدی مدیرعامل جامعه معلولین اصفهان، آقای منصوری عضو هیئت امنای جامعه، آقای شفیعی استاد دانشگاه، محمد نوری از دفتر فرهنگ معلولین و خود خانم صوفی با حضار سخن گفتند.
سخنرانیها هم خودمانی ولی کمتر شامل طرح ابتکاری و ارائه راهکار بود. خانم صوفی از مشکلاتی که بر او رفته، نگاه منفی جامعه و عدم آگاهی جامعه از مسائل معلولین را توضیح داد. سپس آقای شفیعی تحت تأثیر خانم صوفی به شجاعت او اشاره کرد و اینکه او خود را عضوی از جامعه معلولین و بدون هراس اعلام میکند رمانش را درباره این معلولین نوشته است. از این نکات که در سخنرانی خانم صوفی بود خیلی شگفتزده شده بود. اما محمد نوری سخنانش درباره چند نکته بود. خلاصه این سخنرانی اینگونه است:
بر اساس اخبار و اطلاعات رسیده رمان عشق آهنین نخستین رمان با ویژگیهای منحصر به فرد است که امروز به جشن آن نشستهایم. مهمترین ویژگی آن عبارت است بلند بودن رمان، پرداختن به مسائل و مشکلات معلولین، مؤلف خودش از جامعه هدف است؛ مؤلف با شجاعت خود را از افراد دارای معلولیت معرفی میکند و با شجاعت میگوید کتاب درباره معلولیت است.
سخنرانی محمد نوری
جشن رونمایی از این رمان یک رخداد تاریخی مهم در تاریخ معلولیت و تاریخ ایران است. چند نکته را به اجمال بیان میکنم. این نکات درسهای که از این رمان و این جلسه هم میتوان آموخت.
۱ـ نکته نخست این است که به قول قدیمها «شتر سواری دولا دولا» نمیشود و معلولین تا وقتی با شجاعت و صراحت به میدان نیایند و خود را به عنوان فرد دارای معلولیت معرفی نکنند نمیتوانند از حیثیت و از کیان و از میراث خود دفاع کنند و نمیتوانند پیشرفت نمایند. کسانی که به کشورهای اروپایی رفتهاند دیدهاند معلولین اروپا در رفاه و معیشت کامل هستند، هیچ دغدغهای ندارند. اما در اروپا و آمریکا قبلاً اینگونه نبوده و از وقتی به پیشرفت و رفاه و زندگی ایدهآل رسیدند که به قول خودشان پرزنت نمودند یعنی خودشان را به کف جامعه آوردند. از کنج خانهها بیرون آمدند و در جامعه اعلام حضور نمودند.
آنگاه تلاش کردند به عنوان یک قشر از جامعه، یک بخش از ملت، شناسایی شوند؛ آنگاه، خواهان حقوقشان شدند.
اما تا وقتی نابینای ایرانی که در دانشگاه تدریس میکند حاضر نیست خودش را نابینا بنامد؛ حاضر نیست در تشکلهای نابینایی حضور داشته باشد؛ حاضر نیست؛ حتی یک مقاله درباره موضوعات معلولین بنویسد؛ حاضر نیست پایاننامه دانشجویانش را به موضوعات نابینایی جهت و سمت و سو دهد؛ تا وقتی از کلمه معلولیت و معلول گریزان و فراری هستیم؛ تا وقتی خانوادهها بچههای معلول خود را مخفی میکنند؛ تا وقتی خود معلولین، معلولیت خود را از نگاه جامعه مخفی میکنند؛ مطمئن باشید نمیتوانیم به پیشرفت، به حقوق دلخواه، به زندگی ایدهآل برسیم؛ زیرا خودمان، خودمان را قبول نداریم، چگونه انتظار داریم دیگران ما را قبول کنند. خلاصه اینکه حضور اجتماعی معلولان و معرفی خود به عنوان معلول یک ضرورت است. خانم صوفی میتوانست در یک رستوران مراسم را برپا کند، ولی شجاعانه آمد در وسط معلولین خیمه زد و با کمال شجاعت اعلام کرد من یک نفر دارای معلولیت جسمی هستم و از گفتن آن هیچ ترس و ابایی ندارم و کتابم را هم برای بررسی مشکلات معلولین نوشتهام. این گونه برخورد و موضعگیری باید الگو و درس برای همه افراد دارای معلولیت باشد. چرا مراسم خودشان را در مراکز معلولیتی نمیگیرند و مثلاً میروند در فلان هتل، فلان رستوران یا در سالن شهرداری یا سالن بهزیستی. هم اکنون تأثیر حیاط جامعه معلولین اصفهان با اینکه هیچ امکانات خاص ندارد و تا دقایق قبل آفتاب و گرم بود، بیشتر از هر جای دیگر است. چون هویت و شناسنامه ما اینجاست نه در فلان سالن مجلل.
۲ـ نکته و شعار دوم این است که معلولیت فقط و فقط یک اختلال جسمی، یک بیماری جسمی است و معلولیت عیب و ننگ نیست. معلولین و جامعه و مدیران باید بپذیرند معلولیت یک مشکل در جسم انسان است. انسان شامل جسم و روح و روان است. شخصیت انسان و انسانیت انسان مربوط به جسمش نیست. جسم ما با جسم دیگر حیوانات مشترک است. حتی جسم حیوانات در ابعادی پیشرفته است مثل اینکه حس بینایی جغد یا حس بویایی سگ چند برابر انسان است. اما آنچه انسانیت را پدید میآورد و انسانساز است، عقل، تعقل، خلاقیتها و ابداعات، تخیل و خیالات، هنر و موسیقی و شعر، نویسندگی و ارتباطات است. انسان یعنی اینها. اتفاقاً در معلولین این عناصر قویتر و پیشرفتهتر است. یعنی معلولین از نظر انسان بودن و انسانیت چیزی کم ندارند؛ لذا نباید از نداشتن فلان حس یا اختلال در حرکت خود را کوچک بپندارند.
ما باید از قرآن کریم یاد بگیریم؛ قرآن حضرت یعقوب که یک پیامبر بوده به عنوان نابینا معرفی کرده و حضرت ایوب را به عنوان کسی که توان حرکت نداشته معرفی کرده است. قرآن نمیگوید این پیامبران جسم سالم و عادی داشتند، بلکه گفته یعقوب سالهایی از زندگیاش نابینا بوده و به نابینایی او اشاره میکند. لذا نابینایی از نظر قرآن عیب و ننگ نیست. لذا در مورد چند پیامبر احادیث و آیات به اختلالات جسمی آنها اشاره کردهاند. حضرات اسحاق، شعیب، ایوب و یعقوب. و نیز در مورد حضرت زکریا قرآن میفرماید با اشاره با مردم ارتباط برقرار میکرد. نه تنها قرآن آسیبهای جسمی این انبیاء را مذموم و عیب نمیشمارد بلکه با افتخار از آنها یاد میکند.
بنابراین معلولیت عیب نیست بلکه یک مشکل جسمانی است و ربطی به شخصیت انسان و انسانیت هم ندارد. بعضی از معلولین میگویند سالها است در محیط کارمان، معلولیتم را پنهان کردهام در واقع مثل کبک که سرش را زیر برف میکند. و فکر میکند دیگران نمیبینند. یا کسانی هستند فرزند معلول خود را مخفی میکنند و به وسط جامعه نمیآوردند. این بدترین دشمنی با یک کودک است. چون روابط اجتماعی او رشد نمیکند و دهها مشکل دیگر بر معلولیتش افزوده میشود.
خانم صوفی به صراحت در سخنرانی خود و در مصاحبهها و در کتابش، به معلولیت خود اشاره کرده است. این مسئله را عیب برای خود هم نمیداند بلکه یک لطف الهی میداند. در روایات بسیار هست که نابینایی، ناشنوایی و دیگر معلولیتها به دلیل این است که خداوند خواسته در پرتو این معلولیت، استعدادها و تواناییهایی این فرد رشد کند و رحمتهایی به این فرد بدهد. وقت ندارم وگرنه چندین روایت در این باره داریم؛ برای مثال: نابینایی خدمت حضرت رسول صلی الله علیه و آله و سلم میرسد و درخواست میکند نابیناییاش برطرف شود و بینا گردد، حضرت صحنهای از بینا شدنش را به او نشان میدهد و به او میگوید خودت انتخاب کن و این نابینا میگوید همان نابینایی بهتر است.
خانم صوفی در نجابت، در اخلاق، در محاسن شخصیتی در سطح بالایی است، افتخار جامعه و خانوادهاش است، این یعنی مرحمت و لطف خداوند. چه بسیار خانوادههایی که به دلیل اینکه فرزندشان قاتل یا دزد است از انتساب فرزندشان امتناع میکنند.
۳ـ نکته سوم گسترش تعاون و دستگیری از یکدیگر در جامعه هدف. معلولین باید تلاش کنند دوست یکدیگر باشند از احوال هم باخبر باشند و در رفع مشکلات و گرفتاریهای یکدیگر بکوشند. نزاعها و دعواهای بیحاصل را کنار بگذارند. کسانی مثل خانم صوفی باید مرجع رسیدگی به امور معلولین شوند و در هر شهر چند نفر تلاش کنند و مشکلات افراد را یافته و برای رفع آنها تلاش نمایند.
۴ـ نکته چهارم انتقال تجارب و آموختهها است. نخبگان معلولین اروپا از وقتی شروع کردند یافتهها و تجارب خود را ثبت و ضبط کردن و منتقل نمودن، رشد و پیشرفت را به دست آوردند.
خانم صوفی لازم است و دیگران باید از او بخواهند تجاربش در زمینه رمان نویسی را ضبط و ثبت و به صورت جزوه آموزشی، در شهرهای مختلف آموزش دهد. همان کاری که خانم عارفی در داستان نویسی برای ناشنوایان انجام میدهد. پس از گسترش کار حتی میتواند مرکزی با عنوان آموزش رمان به معلولین راهاندازی کند.
دهها شغل هست که اساساً ویژه معلولین است و این قشر در این مشاغل استعداد و زمینههای خوبی دارند مثل تئاتر، موسیقی، فیلم، داستان نگاری، رمان نویسی و غیره لازم بود نهادهای دولتی از چند دهه قبل اقدام به آموزش معلولین در این مشاغل و حرفهها مینمودند. اما به هر دلیل نکرده یا با تمام وجود ورود نکردهاند. اگر خود معلولین که تجارب خوبی آموخته و اندوختهاند ورود پیدا کنند و شروع کنند به آموزش. در همین جلسه شاعرانی هستند که دفتر شعر دارند. تجارب خود را بنویسند و به صورت یک جزوه آموزشی در آورده سپس طی چند جلسه به علاقهمندان منتقل کنند. هم خودشان رشد میکنند و هم جامعه هدف به اشتغال و اهدافش میرسد.
۵ـ نکته آخری که لازم است عرض کنم خودکفایی و استقلال و روی پای خود ایستادن است. همین نشست امروز اگر توسط نهادهای دولتی میخواست برگزار شود، اولاً برگزار نمیکردند دوماً چندین میلیون تومان بودجه برایش در نظر میگرفتند. اما با حداقل امکانات و هر کس گوشهای از کار را بر عهده گرفته و جلسهای فاخر به وجود آمده است. این یعنی روی پای خود ایستادن و خودکفایی و استقلال.
ناشنوایی سراغ دارم که با امکانات موجود در خانه فیلمی ساخته که در دو جشنواره اول شد. مثلاً از قابلمه و قاشق برای ضرب موسیقی استفاده کرد. متأسفانه ادارات دولتی به ما یاد دادهاند که برای هر کاری باید میلیونها بودجه و امکانات فراوان داشت وگرنه ممکن نیست. در حالی که چنین نیست. بسیاری از این اجناسی که از چین میآید، میگویند آنها در یک فضای بسیار کوچک و با حداقل امکانات تولید میکنند.
معلولان میتوانند در خانههای خود با امکاناتی که دارند به درآمدهای مکفی برسند، کارهای قابل عرضه تولید کنند و تجربه ایران و جهان نشان داده، شدنی است.
سخنرانی دکتر شفیعی
آقای دکتر شفیعی هم سخنرانی خوب و سودمندی ایراد کرد. خلاصه سخنرانی ایشان اینگونه است:
قصد سخنرانی نداشتم اما از سخنان خانم صوفی لذت بردم و تصمیم گرفتم چند نکته بگویم. مهمترین نکته در سخنرانی خانم صوفی که برای من و امثال من که روی ویلچر هستیم. یا نوعی از معلولیت را داریم آموزنده است و نظر مرا جلب کرد، شجاعت ایشان است.
خانم صوفی بدون هراس آمد و گفت من دارای معلولیت هستم و در زندگیام این مشکلات را داشتهام، فکر کردهام و برای رفع این مشکلات کتابی در قالب رمان نوشتهام نمیدانم شما تجربه دارید یا نه؟ بسیار سخت است یک معلول از نگاههای منفی جامعه، از بدرفتاری گروهی از مردم، از آسیبهایی که بر اثر عدم رسیدگی مسئولین دیده، بگوید. معمولاً انسانها محافظه کار هستند و از بیان حقایق امتناع میکنند. وقتی آدمهایی که به یک جایگاه اجتماعی میرسند، محافظه کاری آنها بیشتر میشود. اما خانم صوفی با شجاعت تمام واقعیتها را گفت و به من یاد داد که نترسم و بگویم و اصلاح امور در تذکر دادن و گفتن است نه در سکوت.
مقبولیت رمان
نشست رونمایی امروز به ما فهماند که رمان میتواند منشأ آثار فراوان باشد و در فرهنگ، جامعه، روحیه و حتی توانافزایی میتواند مؤثر باشد.
در سالهای گذشته درباره رمان درمانی یا رمان تراپی و استفاده از رمان در توانبخشی افراد دارای معلولیت فراوان شنیده بودیم. اما امروز در رونمایی رمان عیناً این رخداد را دیدیم؛ زیرا امروز چهارشنبه ۳۰ خرداد ۱۳۹۷ مراسم رونمایی از رمانی به نام عشق آهنین برپا گردید.
تأثیر رمان در جامعه معلولین و فرهنگ معلولین را از اینگونه جلسات میتوان فهمید. به عبارت دیگر برای اثبات درمانگر بودن رمان یا اثبات تأثیر رمان در توان افزایی معلولان به دو روش میتوان بحث و بررسی نمود:
الف: روش نظری و بحث درباره محتوای رمانها
ب: روش بررسی تأثیرات عینی
تاکنون بسیار درباره رابطه درمان با توان افزایی فکری، آگاهی بخشی و اطلاعرسانی و بالاخره فرهنگسازی معلولین بحث شده و کتب و مقالاتی هم تألیف و عرضه شده است. اما به شیوه دوم یعنی بررسی میدانی رمان و تجزیه و تحلیل تأثیرهای عینی، کتاب یا مقاله سراغ نداریم و اقدامی گویا نشده است.
امسال (۱۳۹۷) در نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران، بعضی غرفههای کتابفروشی بسیار شلوغ و پر ازدحام بود. در یک کتابفروشی، ۱۵ نفر فروشنده داشت و مردم برای خرید صف کشیده بودند. همه کتابفروشیهای پر ازدحام، ناشرانی بودند که در زمینه چاپ و نشر رمان فعال بودهاند.
شلوغی بازار رمان بیجهت و بدون دلیل نیست و جوانان در رمان، تأثیراتی دیده و چشیدهاند که به سراغ این آثار میروند. البته نه فقط در ایران، بلکه در همه جوامع و کشورها، تیراژ کتابهای رمان از دیگر آثار بیشتر است و معلوم است مردم جهان استقبال ویژه از رمان دارند.
این وقایع به ما میآموزد که معلولین باید به رمان به عنوان یک فرصت نگاه کنند و این تجربه را در جامعه هدف گسترش دهند. چون از این طریق هم میتوانند تواناییها و نیز مشکلات خود را معرفی نمایند و نظرات جامعه و مسئولین را معطوف به خود سازند و هم میتوانند به اشتغال و درآمد برسند.
تداوم جلسات رونمایی
خانم صوفی تصمیم دارد جلسات دیگری برای معرفی و رونمایی یا نقد و بررسی کتابش در شهرهای مختلف برپا کند. ۳۱ خرداد جلسه دیگری در اصفهان در انجمن حمایت از ضایعه نخاعیها و چند روز دیگر در قم و احتمالاً دو یا سه هفته آینده در تهران جلساتی برقرار خواهد شد.
خوب است مطالب بیان شده در این جلسات ضبط و ثبت و به صورت کتاب در آینده منتشر گردد. حتی کسی که اهل نوشتن است و تجربه دارد میتواند رمانی درباره این جلسات بنویسد.
منبع: دفتر فرهنگ معلولین